به استناد سایت آستان قدس رضوی نخستین ضریح حرم امام رضا (ع) مربوط به عهد شاه تهماسب صفوی میشود؛ ضریحی که بهسبب پوسیدگی چوب، در دی ماه سال ۱۳۱۱ جمع آوری و به موزه آستان قدس منتقل می شود.
در سال ۹۱۵ قمری، شاه اسماعیل در نامهای به شیبکخان ازبک، از نصب ضریحی جواهرنشان به وزن هفتاد من برای روضه مقدسه امام رضا (ع) یاد می کند اما مشخص نیست که این ضریح بر روی مزار نصب شده است یا نه!
از آن پس تا به امروز، پنج ضریح دیگر بر روی مرقد مطهر امام نصب شده است.اما زمانی که سخن از آخرین طراحی ضریح حرم رضوی به میان می آید نام هنرمندی یگانه می درخشد.
طراحی ضریح امام رضا(ع)توسط استاد فرشچیان
آخرین ضريح مطهر امام امام رضا(ع) و حسین(ع) را استاد فرشچیان طراحی کرده است. ریشه های اعتقادی و مذهبی و باورهای قلبی که داشته باعث شده تا در این راه قدم بردارد و دستمزدی هم دریافت نکند!
شاید تجربه نزدیک به مرگ استاد خلق آثار مذهبی اش را رقم زده است.
از تابلو معروف ضامن آهو و عصر عاشورا و معراج حضرت محمد گرفته تا طراحی ضریح امام رئوف و سرور شهیدان…
استاد فرشچیان تجربه نزدیک به مرگش را در مصاحبه کوتاهی که با “عباس موزون” سازنده مجموعه “زندگی پس از زندگی” است؛ بیان می کند و در پاسخ به سوالی که افرادی که تجربه کوتاه خارج شدن روح از بدن و دیدن دنیای دیگر را پیدا کردند قادر به توصیف رنگ ها نیستند و آیا رنگ هایی که در آثارش مشاهده می کنیم متاثر از این تجربه است توضیح می دهد :”قابل بیان نیست!
همه کارهای من تفاوتی که دارد یک دور به خصوصی است، حرکت دور؛
همه بدون استثنا این حرکت را دارد و مربوط به سانحه یا حادثه ای است که در کودکی برایم رخ داد.کارهایم بر اساس شکل دایره است… درباره دیدن رنگ ها، در حالت تفکر و اندیشه رنگی مانند آبی یا سبز یا زرد و قرمز را می بینیم اما در یک حالت بیخودی که باشید رنگ برایتان مفهومی ندارد و فراتر از رنگ و تصور و غیر قابل وصف است.
روزِ عاشورا، نقاشی عصر عاشورا خلق می شود
۳ سال پیش از انقلاب، روز عاشورا ، مادرش می گوید برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی.
او نمی رود و بهانه می آورد که کار دارد اما وقتی به اتاقش می رود از کلامش ناراحت می شود و حال عجیبی سراپایش را فرا می گیرد.
قلم را برمی دارد و شروع می کند به کشیدن خط و خطوط و نقش و نگارهایی که حس و حال عجیبی دارند و نقاشی “عصر عاشورا” خلق می شود؛
همین تابلویی که امروز می بینیم نقاشی می شود بدون هیچ تغییری از دیروز تا به امروز…
استاد می گوید که الان هم که بعد از سالها به این تابلو نگاه میکنم، میبینم اگر میخواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود میآمد، بدون هیچ تغییر.
یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه میکنم و آن مرکز تصویر است که نیست؛ و آن خود امام حسین(ع) است…
اینکه استاد را چه حال عجیبی فرا گرفته نمی دانم! اینکه تحت تاثیر حرف مادر و انرژی روز عاشورا این تابلو خلق شده را هم نمی دانم!
تنها درکم از این تابلو صدای شیون و زاری بانوان حرم است؛ با صدایی که بی صداست!
شیهه اسبی که در گلویش فرو خورده شده...
نتی که زنگ زده و خاموش شده...
این تابلو صدای بی صداست!
آخرین نظرات: