آن هنگام که قلم در پیچ و تاب و قوس هاش می لرزد و می رقصد و تا عالم معنا عروج می کند؛ آسمانی شده و تنها گوشه ای از طیف رنگ ها و نورها و نقش های عالم معنا را به هنگام هبوطش در عالم ماده روی کاغذ بی خط، خط خطی می کند.
رنگی رنگی با حرکتی دایره وار است و گاهی هم تلالو ذرات نور همچون قطره های باران روی نقش هایش می بارد.
پیچ و تاب و فراز و فرود دارد نگارگری های رنگی رنگی اش و گویی قابی است از آسمان…
خلاصه اینکه حال و هوایی که استاد محمود فرشچیان در آن نگارگری می کند سوای دیگر نقاشان است چرا که تصویرسازی اش برای عالم ماده نیست متعلق به عالم معناست.
کودکی که ۲۰۰ طرح از آهو را یک شبه کشید
در اصفهان مهد هنر ایران به دنیا آمده است؛ شهری که سبقه هنری اش به قرن ها پیش می رسد؛ به عصر شکوفایی که در عهد صفویان داشته است؛
هنگامی که کودکی چند ساله بوده دست در دستان پدر به میدان نقش جهان می رفته و از زیبایی های چشم نواز گنبد مسجد شیخ لطفالله و مسجد امام شگفتزده می شده آن قدر که از پدر میخواسته که او را آزاد بگذارد تا یک دلِ سیر به تماشای نقش و نگار های كاشیها بنشیند.
او با تماشای نقش ها مسحور پیچ و تاب ها می شده؛ آن قدر که بیدار شدن حسی عجیب را درونش احساس می کرده که همان ذوق و شوق برای کشیدن خطوطی بوده که با خط و خطوط دیگر هنرمندان فرق داشته است؛
پدرش “حاج غلامرضا” اهل هنر بوده و علاقمند به قالی و قالیبافی و نماینده شرکت فرش در اصفهان.
شاید نخستین جرقه های استعداد هنری “محمود” در همان کودکی شکل می گیرد؛ از گل و بوته فرش های ایرانی، دست بافته هایی که با تأثیری عجیب روی کودکی چند ساله نخستین نقاشی هایش از همان گل و بوته و نقش و نگارها را شکل می دهند…
پدر هنر دوستش که ذوق و شوق “محمود” را به نقاشی می بیند او را نزد استادی می برد که نقشه های فرش را برایش می کشیده.
و همین دیدار سرآغاز راهی می شود پر فراز و نشیب برای کشیدن نقاشی هایی پر رمز و راز که بوی آسمان می دهند…
استاد، نقش یک آهو را به او می دهد تا نقاشی کند.
“محمود” هم که همه عشق و علاقه اش به نقاشی کشیدن بوده تا صبحِ فردای آن روز با ذوق و شوق حدود ۲۰۰ طرح در اندازهها و جهتهای متفاوت از یک آهو را نقاشی می کند و نزد استاد می برد که سبب شگفتی استاد می شود!
در روزگاری نه چندان دور شاگردها به معنای واقعی کلمه آن قدر شاگردی می کردند و به اصطلاح خاک می خوردند تا استاد شوند؛ او هم به رسم آن دوره به قدری رنگ برای استادش می سابید و شاگردی می کرد که در کودکی کف دستهایش پینه می بست…
گویی این آهو از همان کودکی در گوشه ای از ذهنش باقی می ماند و می دود تا سال ها بعد تبدیل به تابلوی “ضامن آهو” شود؛ یکی دیگر از آثار معروف استاد که به آستان قدس رضوی هدیه داده؛ ماجرایش هم نقل قولی از خود استاد است:” شکارچی آهویی را دنبال میکند و آن آهو خودش را به پای امام رضا میاندازد. امام از شکارچی میخواهد آهو را رها کند و او جواب میدهد که این حیوان روزی او است. حضرت از او میخواهد، آهو را رها کند تا او برای شیر دادن به بچهاش برود و بیاید. شکارچی هم میگوید اگر نیاید چه؟ امام هم اشاره میکند که شترش را به او خواهد داد. در ادامه، آهو میرود و برمیگردد، شکارچی هم متنبه میشود و کمانش را میشکند و توبه میکند.”
نقاشی ایرانی با سبک و سیاقی نو…
فرشچيان سبک و سیاق و مکتب خاصی در هنرِ نقاشی ايرانی دارد که از یک سو امانتدار خوبی برای حفظ اصالت مبانی سنتی اين هنر است که سینه به سینه توسط نقاشان و صاحبان سبک در این هنر به او رسیده است و از سوی دیگر با ذوق و شوق و خلاقیتی که دارد توانسته شيوههای نوینی را در نقاشی ايرانی ابداع کند.
بی شک نقاشی های استاد چیزی جز ترکیبی زیبا و چشمنواز از اصالت و فرهنگ ایرانی همراه با نوآوری نیست!
خطوطش روان است و بیشتر منحنی، و تو را به عالم خیال می کشاند. به افسانه هایی می ماند که سینه به سینه شنیده یا خوانده ایم. اصلا تصاویرش گویی از ضمیر ناخودآگاه سرچشمه گرفته و همچون چشمه ای خروشان از این نقطه می جوشد.
آخرین نظرات: